ترانه گرافی 1...
تــرانـــــــــــــهگـــــــــرافـــــــی


اگه گفتی
اگه گفتی دوست دارم چند حرفه؟
دیدی اشتباه کردی
دوست داشتن حرف نیست یه زندگیه
اما زندگی ۲ حرف بیشتر نیست: تــــــــو..>مخاطب خاص
چه مرگته دلم ....
ولت کرده ؟؟؟؟
شبا تا صبح بخاطرش گریه میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نتونست پای حرفش وایسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رفته باکسی که حتی یه درصدم از تو بهتر نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سخته فراموش کردنش؟؟؟؟؟؟؟؟
سخته بخوای فراموش کنی کسیو که بخاطرش همه چیو و همه کس رو فراموش کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببین یروز بزرگترین ارزوی زندگیش میشی.....
همین که کسی به اندازه ی تو دوسش نداره واسش بســـــــه.....
همین که حسرت یبار دوباره دیدنتو صداتو شنیدن ....میمونه تو دلش
واسش بســــــــــــــــه....
مگه میشه دل کسو بشکووونی ولی تاوان ندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه رفته بدون باتو بودن لیاقت میخاسته که اون نداشته.....
الان دلت شکسته داری انتقام اونو از بقیه میگیری.....
اما اونا که نمیدونن........
چقد داغــــــــــو نی......
نمیدونن طرف موندنی نبوده امـــــــا حرفاش بوی موندن میداده.....
طرف عـاشق نبوده اما لامصب ادا عاشقا رو دمیاورده...........
ببین همین که تا آخـر عمر عذاب بی تو بودنو میکشه..........
بزرگترین " انتقـــا مه "
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکـی...
یکی که بهش اعتماد داری...
بهت اعتماد داره...
از دلتنگی هاش برات میگه...
از دلتنگی هات براش میگی...
آروم میشه...
آروم میشی...
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه...
ﺑﮧ ﯾﺎﺩ ﺍﻭﻧﮯ ڪﮧ ﺩﻟﺸﻮ ﺷڪﺴﺘﮯ ﺑﺎﺵ ..
ﺍﻭﻟﺶ ﻋﺎﺷــــــــــﻘﺖﮦ ...."
ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺑﮧ ﭘﺎﺕ ﺑﺮﯾﺰﻩ ...
ﺣﺎﺿﺮﻩ ﻫﺮڪﺎﺭﮮ ﺑڪﻨﮧ ڪﮧ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﺖ ڪﻨﮧ ...
ﺷﺒﺎﯾﮯ ڪﮧ ﺍﺯﺵ ﺩﻟﺨﻮﺭﮮ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﮯ ﺁﺷﺘﮯ ﻧڪﺮﺩﮮ
ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ ...
ﺍﺩﻋﺎﮮ ﻋﺎﺷﻘﮯ ڪﺮﺩﻧﺶ ﺩﯾﻮﻭﻧﺖ ﻣﯿڪﻨﮧ ...
ﻋﺎﺷــــــــــﻘﺶ ﻣﯿﺸﮯ ...
ﻋﺎﺷـــــﻖ ﺑﻮﺩﻧﺶ ، ﻋﺎﺷـــــﻖ ﺣﺲ ڪﺮﺩﻧﺶ ...
ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯾﺎﺵ ﺷﺎﺩﮮ ﻭ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺎﺵ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ...
ڪﻢ ڪﻢ ﺍﺯﺕ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﮧ ...
ﻭﺍﺳﮧ ﻫﻤﮧ ﭼﮯ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺠﺰ ﺗـــــﻮ ...
ﺑﺎ ﻫﻤﮧ ﺑﮩﺶ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﺑﺠﺰ ﺗـــــﻮ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿڪﻨﮧ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﮧ ﺷﺪﻩ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﯾﮕﮧ ﺗﻮﯾﮯ ڪﮧ ﯾﮧ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﮧ ﭼﯿﺶ ﺑﻮﺩﮮ ﺍﻵﻥ
ﺷﺪﮮ "ﻫﯿﭽــــــــــﮯ " ...
ﺑﺎﺯﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﮯ ﻭ ﯾﮧ ﻋﺎﻟﻤﮧ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ڪﮧ ﺷﺎﯾﺪ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻫﯿﭽڪﮯ ﻧﻔﮩﻤﮧ ...
ﻧﻤﯿﮕﻢ ﻣﺎﻝ ﻣـــــﻦ ﺑﺎﺵ ...
ﻧﻤﯿﮕﻢ ڪﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺵ ...
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﮔﮧ ڪﺴﮯ ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺷڪﺴﺖ ...
ﺑﮧ ﯾﺎﺩ ﺍﻭﻧﮯ ڪﮧ ﺩﻟﺸﻮ ﺷڪﺴﺘﮯ ﺑﺎﺵ ..
گریزانـ استـــ …
از امشبـــ …
از تـــو دورمـــ …
باز امشبــــ …
خوابــ از چشمانمـــ …
گریزانـ استـــ …
بی تفــاوت بودنم را…
بی تفــاوت بودنم را…
بـه پای ساده بودنـم نـذار…
من بـی تفاوتم…
چون تــو ارزش آنـرا نداری که…
فکـرم را به خود…
مشغــول کنی…
تــــقدیر…
بی لیاقتی ات را…
بر سر تــــقدیر نینداز…
تـــــــــو…
نمی خواستی…
تــــقدیر…
مــی خواست…
فاصله
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم…
خواب مرا نمی برد…
تو را می آورد!!!
از میان فرسنگ ها …
فاصـــــــــــــــــــــــــــــــــــله…
آدمها
عجب دنیایی شده..
کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..
و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!
اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..
آدم ها را بلد نیستم هنوز.
...
از بعضی ادمها خاطره میماند...
از بعضی های دیگر هیچ...
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
...
بی تفــاوت بودنم را…
بـه پای ساده بودنـم نـذار…
من بـی تفاوتم…
چون تــو ارزش آنـرا نداری که…
فکـرم را به خود…
مشغــول کنی…
جـوابــ اینـ همهـ عاشــقیــ …
جـوابــ اینـ همهـ عاشــقیــ …
مـنـتــظر مانـدنـ …
پـشـتـــ خـطـیـسـتــ کهـ …
تــا ابــد خاموشـ استـ …